جدول جو
جدول جو

معنی خدمت کننده - جستجوی لغت در جدول جو

خدمت کننده(بِ سَ دَ مَدَ / دِ)
خادم. پرستار. آنکه خدمت کند. خدمتکار. خدمتگر، شاغل شغل دیوانی، آنکه پرستاری و تعهد و تیمار دارد، آنکه عملی نیکو در حق کسی انجام دهد، آنکه بلوازم تکریم و تعظیم قیام کند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوا / خا نُ / نَ / نِ)
تعمیر کننده. اصلاح کننده. دریابنده
لغت نامه دهخدا
نکوهنده بدگویی کننده: نکوهنده: زن صاحب جمال هر چند که در حسن و جمال رسیده باشد مذمت کننده خود را گم و کم نیابد
فرهنگ لغت هوشیار